خواهر در زندگی یک عوضی است. او با رفتار صریح خود برادرش را اغوا کرد. من هم نتونستم تحمل کنم و او الاغ او را کاملاً توسعه داد. دیک عوضی را در احمق گرفتم و راضی بودم. چنین خرکی را باید در تمام طول روز کتک زد، بنابراین او به بیدمشک خود هیچ جا نتابید. به طور کلی، فینال مورد انتظار بود - دهان او را با تقدیر شستشو داد و نقش او را در خانواده به عنوان یک نوک پستان مشخص کرد.
دختری لاغر الاغی مینیاتوری دارد. مدت زیادی طول کشید تا آن را حل کرد. اما سیاه پوست فرصتی برای صبر کردن نداشت. بعد از عمل بادکنک، پیچ و مهرهاش را دقیقاً در خرخر جوجه فرو کرد. نمیدانم او در چه شرایطی قرار داشت، اما فکر میکنم او عالی بود. بعد از آن پتک در الاغ، فرو رفتن در بیدمشک او مانند یک تعطیلات بود. و چرا آن دختر سبزه از پسرهای سیاه پوست خوشش می آید؟ آیا آنها دیک شیرین تری دارند یا اسپرم خوشمزه تر؟